وبلاگ رسمی امین ترکاشوند
دانستنی ها
 
جمعه 7 شهريور 1393برچسب:, :: 15:44 ::  نويسنده : امین ترکاشوند

دانستنی های بسیار جالب در مورد سرعت





همواره نکات و اطلاعات بسیار ریزی در اطراف ما وجود دارند که به آنها دقت نمیکنیم و یا از وجود آنها اطلاعی نداریم, در اینجا ما دانستنی های بسیار جالبی را به شما خواهیم گفت.
مبتکر جلو و عقب کشیدن ساعت

اگر از جلو و عقب‌رفتن ساعت در دو شش ماهه‌ی سال راضی هستید بد نیست بدانید که این اتفاق را مدیون بنجامین فرانکلین هستید. فرانکلین در نامه‌ای به روزنامه‌ای فرانسوی پیشنهاد داد تا ساعت‌ها در تابستان یک ساعت جلو کشیده شوند تا از روشنایی روز حداکثر استفاده بشود و در مصرف شمع که بسیار هم گران بود، صرفه‌جویی شود. جالب است که بدانید اصلا معلوم نیست این پیشنهاد او جدی بوده یا شوخی‌ای بیش نبوده است.
پلانک چیست؟

۰,۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۵ ثانیه. این عدد کوچکترین واحد زمانی‌ای است که به کمک آن مهم‌ترین قوانین فیزیک قابل اجرا هستند. این واحد زمانی به زمان پلانک معروف است.
سرعت درک خانم‌ها

ظاهرا خانم‌ها در مقایسه با آقایان به زمان بیشتری نیاز دارند تا یک لطیفه را بفهمند. این مطلب یافته‌ی جدید دانشمندان دانشگاه استنفورد است. آنها افراد مورد آزمایش را وقتی در حال دیدن کارتون بودند،‌ تحت اسکن مغزی قرار دادند تا فعالیت‌های مغزیشان را بررسی کنند. از جمله این فعالیت‌های مغزی مدت زمانی بود که افراد مورد آزمایش برای فهمیدن یک جوک یا لطیفه نیاز داشتند.
ساعت رسمی از کجا شکل گرفت

تنها پس از بسط و توسعه‌ شبکه‌ی ریلی بود که کشورها توانستند به ساعتی استاندارد دست پیدا کنند. پیش از آن مثلا در انگلیس، هر جماعتی ساعت محلی خودش را داشت که آن را به کمک ساعت آفتابی تنظیم می‌کرد.

اما چون هر روستایی در منطقه زمانی خاص خود قرار دارد و به همین خاطر از ساعت معیار انحراف پیدا می‌کند،‌ تنظیم ساعت رسیدن قطارها به ایستگاه و حرکت از آن به کاری سخت و دردسرساز تبدیل شده بود.
اتفاق جالب در زلزله شیلی

زلزله شیلی در ۲۷ فوریه سال ۲۰۱۰، ۱,۲۶ میلینیوم ثانیه از طول روز کاست. این زلزله در منطقه مائوله، ۸ میلیارد دلار خسارت بر روی دست بیمه ها گذاشت و مجموع زیان آن بالغ بر ‌۳۰ میلیارد دلار شد. در این زلزله که خوشبختانه در منطقه ای کم سکونت رخ داد ۵۲۱ نفر کشته شدند و قدرت آن را ۸.۸ ریشتر اعلام کرده اند.

جمعه 7 شهريور 1393برچسب:, :: 15:43 ::  نويسنده : امین ترکاشوند

ا افزایش سن خطر بروز بیماری های مزمن هم افزایش پیدا می کند، مانند بیماری های قلبی، دیابت، چربی خون بالا، آرتروز و پوکی استخوان. اما مساله آن است که همه این بیماری ها نتیجه ی نوع زندگی ما در سال های جوانی است و ما خودمان آن ها را به جان می خریم.



اما خوشبختانه راهکارهای بسیاری وجود دارد که با به کارگیری آنها می توانیم استخوان ها را تقویت کنیم تا به آینده ی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ هایمان دچار نشویم.



1- از جوانی به فکر باشیم

به استخوان هایتان به چشم یک کارمند که روزی بازنشست می شود، نگاه کنید. پس لازم است این کارمند در دوره جوانی به اندازه کافی پس انداز داشته باشد تا در پیری و بازنشستگی از آن استفاده کند. توده استخوانی شما تا سن 35 سالگی به حداکثر تراکم خود می رسد. از آن پس است که دیگر پس اندازی ممکن نیست و فقط می تواند این تراکم را حفظ کند.



بدون شک همه شما می دانید که مهم ترین راه پس انداز تراکم استخوان در جوانی، مصرف مقادیر کافی ویتامین D و کلسیم، ورزش کردن و سایر کارهایی است که در اینجا به شما می گوییم.



2- T-Score خود را بدانید

پوکی استخوان را به نام بیماری خاموش هم می شناسند، چراکه آرام آرام پیشرفت می کند و تا زمانی که استخوان ها شکننده و آسیب پذیر نشوند، خود را نشان نمی دهد. سنجش تراکم مواد معدنی استخوان یا همان BMD که به عنوان تست تراکم استخوان شناخته می شود نشان می دهد که استخوان ها چقدر قوی یا چقدر آسیب پذیر هستند.


نتیجه این تست به همراه سایر عوامل مانند سن، جنس و بیماری های همراه، خطر ابتلا به پوکی استخوان را طی 10 سال آینده نشان می دهد. پس اگر فردی پس از تست تراکم استخوان به عنوان یک فرد مستعد شناخته شود، راهکارهای درمانی و پیشگیری کننده به کمک فرد خواهند آمد.



3- شیر، شیر، شیر

شیر سرشار از کلسیم است. همان چیزی که ترکیب اصلی استخوان هاست و همچنین ویتامین D که برای جذب کلسیم ضروری است.

نیاز روزانه به کلسیم 1200 میلی گرم است، یعنی چیزی حدود 2 تا 3 لیوان شیر یا 3 لیوان ماست. نیاز روزانه به ویتامین D هم 1000 واحد.

فراموش نکنید مکمل ها و غذاهای جایگزین فقط در شرایط خاص مثل زمانی که فرد واقعا نتواند لبنیات را تحمل کند (مثل مبتلایان به عدم تحمل لاکتوز) می توانند جایگزین شیر و لبنیات شوند.



4- سیگار دوست پوکی استخوان است

سیگار کشیدن سرعت تخریب و پوکی استخوان ها را افزایش می دهد. خانم هایی که سیگار می کشند، سطح پایین تری از هورمون استروژن را دارند و زودتر به دوران یائسگی می رسند و این کاهش استروژن، خود تسریع کننده پوکی استخوان است.


- ژنتیک هم نقش مهمی در سلامت استخوان ها دارد

وضعیت کلی استخوان ها مثل اندازه آنها، تراکم استخوانی، زمان رسیدن به یائسگی همگی از سابقه خانوادگی و ژنتیک تاثیر می پذیرند. پس بهتر است وضعیت پوکی استخوان را از پدر و مادر خود جویا شویم.



اگر شما عضوی از یک خانواده مستعد هستید، بدون شک مراقبت های جدی تری برای پیشگیری از این بیماری نیاز خواهید داشت.



6- سدیم هم عاملی برای پوکی استخوان است

فقط فشار خون بالا نیست که از میزان نمک و سدیم مصرفی تاثیر می پذیرد. سدیم باعث خروج کلسیم از استخوان ها می شود. پس لازم است بیش از پیش به رژیم کم نمک روی بیاورید.



7- فعال باشید

ورزش کردن برای پیشگیری از پوکی استخوان ضروری است. این را همه ما می دانیم. اما نوع ورزش است که اهمیت ویژه ای دارد.

ورزش هایی باعث افزایش تراکم و توده استخوانی می شوند که باعث تحمیل بار و فشار روی استخوان ها شوند، ورزش های مثل دو، بسکتبال، والیبال و البته بدنسازی و کار با وزنه ها.

این ورزش ها با تحمیل بار بر استخوان ها باعث تحریک سلول های استخوان ساز یا همان استئوبلاست ها می شوند.



8- ماهیچه هایتان را تقویت کنید

هر وقت که شما دست یا پایتان را خم می کنید، کشیدگی و جمع شدن ماهیچه ها به استخوان متصل به آنها فشار می آورد. این فشار وارده به استخوان باعث تحریک سلول های استخوان ساز می شود.

پس انجام ورزش ها و کشش های خانگی که باعث تقویت ماهیچه ها می شود، در پیشگیری از پوکی استخوان بسیار موثر است.

آیا ضرر نصف لیوان شراب به بدن بیشتر است یا هشتاد ضربه شلاق؟



ه چند نکته‌ی مهم باید توجه شود:



الف – اساساً مکافات‌ها جهت بازدارندگی از جرم است و نه معامله. برای جلوگیری از ارتکاب است، نه این که مجرم بگوید من در هر حال می‌خواهم این جرم را انجام دهم، حال شما بگویید که چرا مکافاتش اینقدر سنگین است؟ اگر قانون وضع کرده‌اند که در صورت سبقت غیر مجاز، گواهینامه اخذ می‌شود، خودرو به پارکینگ فرستاده می‌شود، فلان مقدار جریمه‌ی نقدی دارد، دردسر ترخیص و ...، برای این است که سبقت غیر مجاز انجام نپذیرد. نه این که یک راننده‌ی از خود راضی و بی‌فرهنگ بگوید: من در هر حال دوست دارم سبقت غیر مجاز بگیرم و با جان خود و مردم بازی کنم، اما شما بگویید چرا چنین جریمه‌های سنگینی بر آن وضع نموده‌اید؟! مثل این که مدت‌ها در سایت‌ها و وبلاگ‌ها می‌پرسیدند: چرا مکافات و زنای محصنه اینقدر سنگین است؟! خوب این مکافات را قرار داده‌اند تا کسی مرتکب این عمل شنیع خانمان برانداز و جامعه‌سوز نشود. و بدیهی است که اگر جریمه سنگین نباشد، به هیچ وجه جنبه‌ی بازدارندگی نخواهد داشت.

اگر بخواهند جرائم و جریمه‌ها و مکافاتش را با این دیدگاه و مطابق میل و پسند مجرمین وضع و بررسی کنند، هیچ جریمه‌ای نباید وضع شود و اگر وضع شود نیز هیچ ارزشی ندارد، هر کسی هر فسادی می‌کند و در نهایت بهایش را پرداخت می‌نماید.



ب – آنها با بیان چنین اعتراضاتی در قالب سؤال، قصد دیگری دنبال می‌کنند و پیام مستتر (پنهان) دیگری را نیز القا می‌کنند که عبارت است از:



1- فردی و خصوصی قلمداد کردن دین.



2- مادی دیدن دین.



ما که ماده‌گرا و ماتریالیسم نیستیم که همه‌ی فواید و ضررها را اولاً شخصی و ثانیاً مربوط به بدن بدانیم. نوشیدن نصف لیوان یا حتی یک جرعه شراب، قمار بازی حتی به میزان یک ریال و...، همه در درجه اول شکستن حریم و حدود الهی و ضایع کردن دین خدا و حلال و حرام اوست که به مثابه‌ی حذف همه‌ی «باید و نباید‌»های الهی است که برای رشد، فایده و کمال انسان وضع شده است. و این حقوق و ضرورت رعایت آنها نیز فقط فردی نیست، بلکه به جامعه بر می‌گردد.



رواج یافتن منکر و فحشا، به ویژه شرب خمر و قمار، اگر چه اندک باشد و یا هیچ ضرر بدنی هم برای مرتکب نداشته باشد، مضرات فردی و اجتماعی بسیاری در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ... وارد می‌نماید که اگر بخواهند به محاسبه بنشینند، حتی مکافات اعدام هم برای این نصف لیوان کم است، چه رسد به هشتاد ضربه شلاق. و این هشتاد ضربه را وضع کرده‌اند تا کسی مشروب ننوشد، اگر چه نصف لیوان. و اگر احیاناً کسی نوشید، تنبیه بدنی که آثار روانی‌اش بیشتر است بشود، تا هم خودش دیگر نخورد و هم دیگران بدین سو کشیده نشوند. پس اول ضرر شکستن حرمت‌ها فقط به فرد بر نمی‌گردد و ثانیاً آثار سوء مترتبه فقط به بدن اختصاص ندارد که چنین قیاسی جایز باشد.



ج – امروزه حتی در کشورهای غربی که تولید، فروش، توزیع و مصرف مشروبات الکلی نه تنها جایز است، بلکه بخش اعظمی از اقتصاد و ساختار فرهنگی و نتایج سیاسی مطلوب آنان را حاصل می‌کند و چرخش اقتصادی کلیه هتل‌ها، بارها، کازینو‌ها، سواحل، و به طور کلی صنعت گردشگری و نیز شبکه‌های تلویزیونی و اینترنتی و ... با همین مشروب است، به مضرات عمیق آن پی برده‌اند، لذا محدودیت‌های شدیدی قائل شده‌اند. مثلاً در رانندگی.



در اغلب ایالات امریکا و به ویژه کانادا، اگر پلیس خودرویی را متوقف کند و در آن شیشه مشروبی ببیند که درش باز شده است، راننده را (که مصرف هم نکرده، بلکه از رفیقش گرفته تا به خانه ببرد) به شدت جریمه می‌کنند – چه رسد به این که نوشیده باشد. حال سؤال شود که آیا «باز بودن در یک شیشه مشروب» به آن شخص و بدنش بیشتر ضرر می‌رساند یا این جریمه‌ی سنگین، که قطعاً نه تنها به جیب او ضرر است، بلکه اعصابش را نیز به هم می‌ریزد؟!

د – مضرات شرابخواری یا قمار، فقط ضرر شخصی بدنی یا مالی نیست. اساساً چه بسا به کسی ضرر نکند و حتی فایده‌هایی نیز در بر داشته باشد. مثل این که گرم شود، سرگرم شود ... و یا حتی فایده‌های کلان‌تری داشته باشد، مثل این که مزارغ و باغ‌هایی برای کشت گندم، جو، انگور و سیب برای شراب‌سازی و یا کازینوهای که ضمن ایجاد اشتغال، جذب گردشگر هم می‌کند. خوب ظاهر این امور همه فایده است، لذا خداوند متعال که خالق انسان و همه چیز است، در قرآن می‌فرماید که «ضرر مشروب از خیرش بیشتر است»، یعنی چه بسا خیرهایی هم داشته باشد، اما ضررش بیشتر است و از گناهان کبیره است، که البته پی بردن به این مضرات فردی و اجتماعی، فکر کردن می‌خواهد:



«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ» (البقره، 219)



ترجمه: از تو حكم شراب و قمار را مى‏پرسند بگو در آن دو گناهى است بزرگ و منافعى است براى مردم اما اثر سوء آن دو در دلها بيش از منافع صورى آنها است و نيز از تو مى‏پرسند چه تعداد انفاق كنند؟ بگو حد متوسط را، خدا اين چنين آيات را برايتان بيان مى‏كند تا شايد تفكر كنيد.

جمعه 7 شهريور 1393برچسب:, :: 15:39 ::  نويسنده : امین ترکاشوند



نام "علی" در لوح زبرجد!
اسامی و نام ها گاهی اوقات فلسفه ها و ماجراهایی در پشت خود دارند! اسامی بایستی به نوعی بر مسّمای خود دلالت داشته باشند، در غیر این صورت و اگر میان اسم مسّمی ارتباط و دلالتی نباشد، اسم گذاری چه معنا و هدفی خواهد داشت؟! بعضی از اسم‌ها و نام ها مخصوص برخی از مسّماها هستند که شاید تنها برازنده ی خود آنها باشند و بر غیر آنها دلالت روشنی نداشته باشند. نام گذاری کودکی که متولد می شود یکی از این موارد است که بایستی نهایت دقت در انتخاب اسم انجام شود. اما بعضی از کودکان و نوزادان را کسانی برتر از انسان های معمولی برایشان اسم انتخاب می کنند. بعضی از نوزادان اسم شان از جانب خدا و عالم غیب برگزیده می شود!


نام گذاری از عالم غیب
از جمله ویژگی های مختص امیرالمومنین(علیه السلام) که تنها در مورد ایشان صادق است و مزید شرافت آن حضرت است موضوع نام گذاری حضرت امیر(علیه السلام) است که از عالم غیب برایشان این نام یعنی ((علی)) برگزیده شد.
در واقع قبل از ولادت حضرت علی(علیه السلام) نام او در تمام کتب آسمانی بوده است و هزاران سال قبل از خلقت او در تمام آسمان ها و ابواب جنب و عرض حق تعالی نام ((علی)) ثبت شده بود. نام مبارک امیرالمومنین(علیه السلام) همراه با نام گرامی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به عنوان نبی و امام نزد پروردگار عالم و نیز همه کتب آسمانی ثبت و ضبط بوده است و بر این مطلب فریقین از شیعه و اهل سنن گواهی داده اند!


شواهد روایی
محمد بن جریز طبری در تفسیر کبیر خود و ابن عساکر در تاریخ خود ضمن ترجمه ی حالات امام علی(علیه السلام)، همچنین محمد بن یوسف گنجی شافعی ضمن باب 62 کفایت الطالب و حافظ ابوبغیم در حلیة الاولیاء و شیخ سلیمان بلخی حنفی در نیابیع المودة به نقل از ذخائر العقبی امان الحرم الشریف احمد بن عبدالله طبری شافعی هنگی مسند از ابوهریره نقل نموده اند که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
«مکتوب علی ساق العرش لا إلا إلا الله وحده لاشریک له و محمد عبدی و رسولی ایدته به علی بن ابی طالب؛ بر ساق عرش این کلمات مقدس نوشته شده که خدایی نیست مگر ذات ذوالجلال الله که یگانگی بدون شریک است و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و رسول من است که او را به علی بن ابیطالب(علیه السلام) تایید نمودم.»
همچنین جلال الدین سیوطی در خصائص الکبری و در تفسیر در المنثور در اوایل سوره شریفه ی بنی اسرائیل به نقل از ابن عدی و ابن عسکر از انس بن مالک روایت نموده اند که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:
شب معراج در ساق عرش دیدم نوشته شده است لا اله الا الله محمد رسول الله ایدته بعلی؛ همچنین در ینابیع به نقل از ذخائر العقبی امام الحرم از سیره ملاّ آورده اند که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
در شب معراج که مرا به ملکوت اعلی بردند، نظرتُ إلی ساق الایمن من العرض فرأیت مکتوباً محمّد رسول الله ایّدته بعلی و نصرته به؛ یعنی نظر نمودم به طرف راست عرش دیدم نوشته شده است محمد(صلی الله علیه و آله) چنانچه مشاهده می‌شود همگی به نقل از علماء و کتب اهل سنن است و دلالت بر قرین بودن نام علی(علیه السلام) یا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در عرش الهی دارد.




قبل از خلقت
هنچنین روایات بسیاری از اهل سنن و شیعه دلالت بر آن دارد که قبل از خلفت انتخاب نام و نام گذاری امیرالمومنین(علیه السلام) رخ داده است. از جمله به نقل از مناقب فقیه واسطی ابن مغاز شافعی و میر سید علی همدانی شافعی و نیز خطیب خوارزمی در مناقب و این شیرویه در فردوس و ابن مغازلی در مناقب هنگی از جابرین عبدالله انصاری نقل نموده اند که رسول الله(صلی الله علیه و آله) قبل أن یخلق السموات و الارض بالفی عام؛ نوشته شده است بر در بهشت لا اله الا الله محمد رسول خدا علی ولی خدا و برادر رسول خدا بوده پیش از آنکه آسمان ها و زمین را به دو هزار سال خلق کند.


شب معراج و چهار محل اسم امام علی(علیه السلام)
در حدیثی زیبا که میرسید علی فقیه شافعی همدانی در مودة القربی نقل نموده است رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به امام علی(علیه السلام) فرمودند: در چهار محل اسم تو را با اسم خودم توام دیدم:




امام ثلعبی و شیخ سلیمان حنفی به نقل از محمد بن جریز و ابن عساکر از ابن عباس و ابوهریره آورده اند که آیه «هو الذی أیَّدَکَ بنصر؛ خدای تعالی است که به نصرت خود و یاری مومنان تو را موید و منصور گردانید».(انفعال /62)
درباره ی حضرت علی(علیه السلام) آمده است و آنگاه حدیث رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را نقل نموده اند که حضرت (صلی الله علیه و آله) فرمودند: رایت مکتو با علی العرض لا اله الله وحده لا شریک له محمد عبدی و رسولی ایدته و نصرته بعلی بن ابیطالب؛ دیدم بر عرش نوشته شده است خدایی نیست مگر خدای یگانه ای که شریکی ندارد و محمد بنده و رسول من است و تایید و یاری نمودم او را به علی بن ابیطالب(علیه السلام).
همه این روایات شریفه و نیز بسیاری دیگر از احادیث معتبر در نزد اهل سنن و شیعه نشان می دهند که نام گذاری رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) و علی بن ابیطالب امیرالمومنین(علیه السلام) از جانب پروردگار متعال بوده است. و بر عرش الهی قبل از خلقت ایشان ثبت بوده است. 1. در شب معراج وقتی به بیت المقدس رسیدم بر صخره آن یافتم لا اله الا الله محمد رسول الله ابدته به علی وزیره؛ یعنی لا اله اله الله محمد(صلی الله علیه و آله) رسول خداست او را به علی(علیه السلام) وزیر او تایید نمودم. 2. به سدرة المنتهی که رسیدم دیدم ثبت شده است: أنی أنا الله لا اله الا انا وحدی و محمد صفوتی من خلقی ایدته به علی وزیره و نصرته به، یعنی به درستی که من خدایی هستم که غیر از من خدای یگانه ای نیست، محمد(صلی الله و علیه و آله) حبیب من است از میان خلق تایید و یاری نموده او را به علی(علیه السلام) وزیر او. 3. وقتی به عرض رب العالمین رسیدم دیدم بر قوائم آن نوشته شده است إنی أنا الله لا اله الا أنا محمد حبیبی من خلقی ایدته به علی(علیه السلام) وزیره و نصرته به. 4. وقتی به بهشت رسیدم دیدم بر در بهشت نوشته شده لا اله الا أنا محمد حبیبی من خلقی ایدته بعلی وزیره و نصرته به.


ابوطالب و نقش او در نامگذاری امام علی(علیه السلام)
ممکن است گفته شود با توجه به این روایات و احادیث معلوم می شود نام "علی" برای امیرالمومنین(علیه السلام) قبل از ولادت ایشان انتخاب شده بود اما رسم است از گذشته که نام فرزند را پدر او انتخاب می کند. با این احوال آیا ابوطالب پدر بزرگوار امیرالمومنین(علیه السلام) در انتخاب نام فرزند خویش نقش نداشته است؟ آیا نام "علی" را او انتخاب کرده یا دیگران؟ چگونه ابوطالب از انتخاب نام "علی" توسط خداوند متعال برای فرزند دلبندش اطلاع یافته است؟!
برای پاسخ به این پرسش ها و چگونگی نقش ابوطالب در نامگذاری فرزند خویش به نامی که پروردگار متعال آن را برایش انتخاب کرده بود باید به نحوه ی ارتباط ابوطالب با خداوند متعال توجه نمود!
لوح آسمانی و نامگذاری امام علی(علیه السلام)
میر سید علی همدانی فقیه شافعی در مودة القربی به نقل از عباس بن عبدالمطلب نقل نموده است که هنگامی که علی (علیه السلام) از مادرش فاطمه متولد شد، فاطمه نام پدرش اسد را بر او گذارد اما ابوطالب از آن نام راضی نبود به فاطمه همسرش فرمود امشب بیا برویم بالای کوه ابوقبیس و خدا را بخوانیم شاید ما را خبر دهد از اسمی که برای این بچه انتخاب شده است. چون شب شد هر دو به کوه ابوقبیس رفتند و به دعا مشغول شدند. ابوطالب در قالب شعری چنین مناجات می کرد:

یا ربّ هذا الغسق الدجی والقمر المبتلج المضی
بیّن لنامن أمرک الخفّی ماذا تری فی اسم ذاالصبّی
لما تسمّی لذاک الصبّی

یعنی ای پروردگار ای صاحب شب ظلمانی و ماه و نور دهنده آشکار کن برای ما از خزانه ی اسرار غیب خود اسم این نوزاد را چه بگذاریم.
در آن حین ندایی از طرف آسمان بلند شد و ابوطالب سر بلند نمود. لوحی مانند زبرجد سبز دید که بر آن چهار سطر نوشته اند، لوح را برگرفت و به سینه چسبانید و دید این اشعار بر آن ثبت است:

خصصّنما بلوالد الزکی و الطاهر المنتخب الرضی
واسمه من قاهر العلیّ علیّ اشتق من العلی




یعنی اختصاص دادم شما را به فرزند پاک و پاکیزه که انتخاب شده است و بی نهایت از او راضی هستم و اسم او از جانب خدای اعلی، "علی" گذارده شده که مشتق از علی اعلی می باشد.
آنگاه ده شتر به شکرانه ی این امر عظیم قربانی نمود. آن لوح را در مسجد الحرام آویختند و بنی هاشم به آن لوح افتخار می نموند. آن لوح موجود بود تا زمان جنگ حجاج با عبدالله بن زبیر در مکه که پس از آن مفقود شد.
این روایت و مشابه آن در بسیاری دیگر از کتب اهل تسنن و نیز شیعه نقل شده است و موید آن است که ابوطالب موحدی الهی بوده است که تقاضای نام فرزندش را از پروردگار می نماید و نیز معلوم می شود که چگونه ابوطالب پاکدل از نامگذاری الهی برای علی (علیه السلام) امیرالمومنین مطلع گردیده است.
پایان سخن....
شگفتی ها درباره ی کسی که شیعه او را امام اول خویش می خواند پایان ناپذیر است و آیا برتر و شایسته تر از او در زمان خویش و پس از آن برای جانشینی رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) بود؟!....

جمعه 7 شهريور 1393برچسب:, :: 15:37 ::  نويسنده : امین ترکاشوند

1- خير پنهانى و كتمان گرفتارى


مِنْ كُنُوزِ الْجَنَّةِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزايا وَ كِتْمانُ الْمَصائِبِ.
از گنجهاى بهشت; نيكى كردن و پنهان نمودن كار[نيك] و صبر بر مصيبتها و نهان كردن گرفتاريها (يعنى عدم شكايت از آنها) است.



2- ويژگى هاى زاهد


أَلزّاهِدُ فِى الدُّنْيا مَنْ لَمْ يَغْلِبِ الْحَرامُ صَبْرَهُ، وَ لَمْ يَشْغَلِ الْحَلالُ شُكْرَهُ.
زاهد در دنيا كسى است كه حرام بر صبرش غلبه نكند، و حلال از شكرش باز ندارد.


3- تعادل در جذب و طرد افراد
« أَحْبِبْ حَبيبَكَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ يَعْصِيَكَ يَوْمًا ما. وَ أَبْغِضْ بَغيضَكَ هَوْنًا ما عَسى أَنْ يَكُونَ حَبيبَكَ يَوْمًا ما.»
با دوستت آرام بيا، بسا كه روزى دشمنت شود، و با دشمنت آرام بيا، بسا كه روزى دوستت شود.


4- بهاى هر كس
قيمَةُ كُلِّ امْرِء ما يُحْسِنُ.
ارزش هر كسى آن چيزى است كه نيكو انجام دهد.


5 - فقيه كامل
« اَلا أُخْبِرُكُمْ بِالْفَقيهِ حَقَّ الْفَقيهِ؟ مَنْ لَمْ يُرَخِّصِ النّاسَ فى مَعاصِى اللّهِ وَ لَمْ يُقَنِّطْهُمْ مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللّهِ وَ لَمْ يَدَعِ القُرآنَ رَغْبَةً عَنْهُ إِلى ما سِواهُ، وَ لا خَيْرَ فى عِبادَة لَيْسَ فيها تَفَقُّهٌ. وَ لاخَيْرَ فى عِلْم لَيْسَ فيهِ تَفَكُّرٌ. وَ لا خَيْرَ فى قِراءَة لَيْسَ فيها تَدَبُّرٌ.»
آيا شما را از فقيه كامل، خبر ندهم؟ آن كه به مردم اجازه نـافرمانى خـدا را ندهـد، و آنهـا را از رحمت خدا نوميد نسازد، و از مكر خدايشان آسوده نكند، و از قرآن رو به چيز ديگر نكنـد، و خيـرى در عبـادت بدون تفقّه نيست، و خيـرى در علم بدون تفكّر نيست، و خيرى در قرآن خواندن بدون تدبّر نيست.


6 - خطرات آرزوى طولانى و هواى نفس
« إِنَّما أَخْشى عَلَيْكُمْ إِثْنَيْنِ: طُولَ الاَْمَلِ وَ اتِّباعَ الْهَوى، أَمّا طُولُ الاَْمَلِ فَيُنْسِى الاْخِرَةَ وَ أَمّا إِتِّباعُ الْهَوى فَإِنَّهُ يَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ.»
همانا بر شما از دو چيز مىترسم: درازى آرزو و پيروى هواى نفس. امّا درازى آرزو سبب فراموشى آخرت شود، و امّا پيروى از هواى نفس، آدمى را از حقّ باز دارد.


7 - مرز دوستى
« لاَ تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَديقِكَ صَديقًا فَتَعْدى صَديقَكَ.»
با دشمنِ دوستت دوست مشو كه [با اين كار] با دوستت دشمنى مىكنى.


8 - اقسام صبر
« أَلصَّبْرُ ثَلاثَةٌ: أَلصَّبْرُ عَلَى الْمُصيبَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَىالطّاعَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى الْمَعْصِيَةِ.»
صبر بر سه گونه است: صبر بر مصيبت، و صبر بر اطاعت، و صبر بر [ترك] معصيت.


9- تنگدستى مقدَّر
مَنْ ضُيِّقَ عَلَيْهِ فى ذاتِ يَدِهِ، فَلَمْ يَظُنَّ أَنَّ ذلِكَ حُسْنُ نَظَر مِنَ اللّهِ لَهُ فَقَدْ ضَيَّعَ مَأْمُولاً.
وَ مَنْ وُسِّعَ عَلَيْهِ فى ذاتِ يَدِهِ فَلَمْ يَظُنَّ أَنَّ ذلِكَ اسْتِدْراجٌ مِنَ اللّهِ فَقَدْ أَمِنَ مَخُوفًا.
هر كه تنگدست شد و نپنداشت كه اين از لطف خدا به اوست، يك آرزو را ضايع كرده و هر كه وسعت در مال يافت و نپنداشت كه اين يك غافلگيرى از سوى خداست، در جاى ترسناكى آسوده مانده است.


10- عزّت، نه ذلّت
اَلْمَنِيَّةُ وَ لاَ الدَّنِيَّةُ وَ التَّجَلُّدُ وَ لاَ التَّبَلُّدُ وَ الدَّهْرُ يَوْمانِ: فَيَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ فَإِذا كانَ لَكَ فَلا تَبْطَرْ،وَ إِذا كانَ عَلَيْكَ فَلا تَحْزَنْ فَبِكِلَيْهِما سَتُخْتَبَرُ.
مردن نه خوار شدن! و بى باكى نه خود باختن! روزگار دو روز است، روزى به نفع تو، و روزى به ضرر تو! چون به سودت شد شادى مكن، و چون به زيانت گرديد غم مخور، كه به هر دوى آن آزمايش شوى.
11- طلب خير
ما حارَ مَنِ اسْتَخارَ، وَ لا نَدِمَ مَنِ اسْتَشارَ.
هر كه خير جويد سرگردان نشود، و كسى كه مشورت نمايد پشيمان نگردد.
12- وطن دوستى
عُمِّرَتِ الْبِلادُ بِحُبِّ الأَوْطانِ.
شهرها به حبّ و دوستى وطن آباداند.
13- سه شعبه علوم لازم
أَلْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: أَلْفِقْهُ لِلاَْدْيانِ، وَ الطِّبُّ لِلاَْبْدانِ،وَ النَّحْوُ لِلِّسانِ.
دانش سه قسم است: فقه براى دين، و پزشكى براى تن، و نحو براى زبان.
14- سخن عالمانه
تَكَلَّمُوا فِى الْعِلْمِ تَبَيَّنَ أَقْدارُكُمْ.
عالمانه سخن گوييد تا قدر شما روشن گردد.
15- منع تلقين منفى
لا تُحَدِّثْ نَفْسَكَ بِفَقْر وَ لا طُولِ عُمْر.
فقر و تنگدستى و طول عمر را به خود تلقين نكن.
16- حرمت مؤمن
سِبابُ الْمُؤْمِنِ فِسْقٌ وَ قِتالُهُ كُفْرٌ وَ حُرْمَةُ مالِهِ كَحُرْمَةِ دَمِهِ.
دشنام دادن به مؤمن فسق است، و جنگيدن با او كفر، و احترام مالش چون احترام خونش است.
17- فقر جانكاه
أَلْفَقْرُ الْمَوْتُ الاَْكْبَرُ، وَ قِلَّةُ الْعِيالِ أَحَدُ الْيَسارَيْنِ وَ هُوَ نِصْفُ الْعَيْشِ.
فقر و ندارى بزرگترين مرگ است! و عائله كم يكى از دو توانگرى است، كه آن نيمى از خوشى است.
18- دو پديده خطرناك
أَهْلَكَ النّاسَ إِثْنانِ: خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ.
دو چيز مردم را هلاك كرده: ترس از ندارى و فخرطلبى.
19- سه ظالم
أَلْعامِلُ بِالظُّلْمِ وَ المُعينُ عَلَيْهِ وَ الرّاضِىُ بِهِ شُرَكاءُ ثَلاثَةٌ.
شخص ستمكار و كمك كننده بر ظلم و آن كه راضى به ظلم است، هر سه با هم شريكاند.
20- صبر جميل
أَلصَّبْرُ صَبْرانِ: صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصيبَةِ حَسَنٌ جَميلٌ، وَ أَحْسَنُ مِنْ ذلِكَ الصَّبْرُ عِنْدَ ما حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْكَ.
صبر بر دو قسم است: صبر بر مصيبت كه نيكو و زيباست، و بهتر از آن صبر بر چيزى است كه خداوند آن را حرام گردانيده است.
21- اداى امانت
أَدُّوا الاَْمانَةَ وَ لَوْ إِلى قاتِلِ وُلْدِ الاَْنْبياءِ.
امانت را بپردازيد گرچه به كشنده فرزندان پيغمبران باشد.
22- پرهيز از شهرت طلبى
قالَ(عليه السلام) لِكُمَيْلِ بْنِ زِياد:رُوَيْدَكَ لاتَشْهَرْ، وَ أَخْفِ شَخْصَكَ لا تُذْكَرْ، تَعَلَّمْ تَعْلَمْ وَ اصْمُتْ تَسْلَمْ، لا عَلَيْكَ إِذا عَرَّفَكَ دينَهُ، لا تَعْرِفُ النّاسَ وَ لا يَعْرِفُونَكَ.
آرام باش، خود را شهره مساز، خود را نهان دار كه شناخته نشوى، ياد گير تا بدانى، خموش باش تا سالم بمانى.
بر تو هيچ باكى نيست، آن گاه كه خدا دينش را به تو فهمانيد، كه نه تو مردم را بشناسى و نه مردم تو را بشناسند (يعنى، گمنام زندگى كنى).
23- عذاب شش گروه
إِنَّ اللّهَ يُعَذِّبُ سِتَّةً بِسِتَّة : أَلْعَرَبَ بِالْعَصَبيَّةِ وَ الدَّهاقينَ بِالْكِبْرِ وَ الاُْمَراءَ بِالْجَوْرِ وَ الْفُقَهاءَ بِالْحَسَدِ وَ التُّجّارَ بِالْخِيانَةِ وَ أَهْلَ الرُّسْتاقِ بِالْجَهْلِ.
خداوند شش كس را به شش خصلت عذاب كند:عرب را به تعصّب، و خان هاى ده را به تكبّر، و فرمانروايان را به جور، و فقيهان را به حسد، و تجّار را به خيانت، و روستايى را به جهالت.
24- اركان ايمان
أَلاِْيمانُ عَلى أَرْبَعَةِ أَرْكان: أَلتَّوَكُّلِ عَلَى اللّهِ، وَ التَّفْويضِ إِلَى اللّهِ وَ التَّسْليمِ لاَِمْرِللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ.
ايمان چهارپايه دارد: توكّل بر خدا، واگذاردن كار به خدا، تسليم به امر خدا و رضا به قضاى الهى.
25- تربيت اخلاقى
« ذَلِّلُوا أَخْلاقَكُمْ بِالَْمحاسِنِ، وَ قَوِّدُوها إِلَى الْمَكارِمِ. وَ عَوِّدُوا أَنْفُسَكُمُ الْحِلْمَ.»
اخلاق خود را رامِ خوبى ها كنيد و به بزرگوارى هايشان بكشانيد و خود را به بردبارى عادت دهيد.
26- آسانگيرى بر مردم و دورى از كارهاى پست
« لاتُداقُّوا النّاسَ وَزْنًا بِوَزْن، وَ عَظِّمُوا أَقْدارَكُمْ بِالتَّغافُلِ عَنِ الدَّنِىِّ مِنَ الاُْمُورِ.»
نسبت به مردم، زياد خرده گيرى نكنيد، و قدر خود را با كناره گيرى از كارهاى پست بالا بريد.
27- نگهبانان انسان
« كَفى بِالْمَرْءِ حِرْزًا، إِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ النّاسِ إِلاّ وَ مَعَهُ حَفَظَةٌ مِنَ اللّهِ يَحْفَظُونَهُ أَنْ لا يَتَرَدّى فى بِئْر وَ لا يَقَعَ عَلَيْهِ حائِطٌ وَ لا يُصيبَهُ سَبُعٌ، فَإِذا جاءَ أَجَلُهُ خَلُّوا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَجَلِهِ.»
آدمى را همين دژ بس كه كسى از مردم نيست، مگر آن كه با او از طرف خدا نگهبان هاست كه او را نگه مىدارند كه به چاه نيفتد، و ديوار بر سرش نريزد، و درنده اى آسيبش نرساند، و چون مرگ او رسد او را در برابر اجلش رها سازند.
28- روزگار تباهىها
« يَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا يُعْرَفُ فيهِ إلاَّ الْماحِلُ وَ لا يُظَرَّفُ فيهِ إِلاَّ الْفاجِرُ وَ لا يُؤْتَمَنُ فيهِ إِلاَّ الْخائِنُ وَ لا يُخَوَّنُ إِلاَّ المُؤتَمَنُ، يَتَّخِذُونَ اْلَفْئَ مَغْنًَما وَ الصَّدَقَةَ مَغْرَمًا وَصِلَةَ الرَّحِمِ مَنًّا، وَ الْعِبادَةَ استِطالَةً عَلَى النّاسِ وَ تَعَدِّيًا و ذلِكَ يَكُونُ عِنْدَ سُلطانِ النِّساءِ، وَ مُشاوَرَةِ الاِْماءِ، وَ إِمارَةِ الصِّبيانِ.»
زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن ارج نيابد، مگر فرد بىعرضه و بىحاصل، و خوش طبع و زيرك دانسته نشود، مگر فاجر، و امين و مورد اعتماد قرار نگيرد، مگر خائن و به خيانت نسبت داده نشود، مگر فرد درستكار و امين! در چنين روزگارى، بيتالمال را بهره شخصى خود گيرند، و صدقه را زيان به حساب آورند، وصله رحم را با منّت به جاى آرند، و عبادت را وسيله بزرگى فروختن و تجاوز نمودن بر مردم قرار دهند و اين وقتى است كه زنان، حاكم و كنيزان، مشاور و كودكان، فرمانروا باشند!
29- زيركى به هنگام فتنه
« كُنْ فِى الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ; لا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ، وَ لا ضَرْعٌ فَيُحْلَبَ.»
هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش كه نه پشتى دارد تا سوارش شوند و نه پستانى تا شيرش دوشند.
30- اقبال و ادبار دنيا
« إذا أَقْبَلَتِ الدُّنيا عَلى أَحَد أَعارَتْهُ مَحاسِنَ غَيْرِهِ، وَ إِذا أَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحاسِنَ نَفْسِهِ.»
چون دنيا به كسى روى آرد، نيكويى هاى ديگران را بدو به عاريت سپارد، و چون بدو پشت نمايد، خوبى هايش را بربايد.
31- ناتوان ترين مردم
« أَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسابِ الاِْخْوانِ، وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ.»
ناتوانترين مردم كسى است كه توانِ به دست آوردن دوستان را ندارد، و ناتوانتر از او كسى است كه دوستى به دست آرد و او را از دست بدهد.
32- فرياد رسى و فرح بخشىِ گرفتار
« مِنْ كَفّاراتِ الذُّنُوبِ الْعِظامِ إِغاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ.»
از كفّاره گناهان بزرگ، فرياد خواه را به فرياد رسيدن، و غمگين را آسايش بخشيدن است.
33- نشانه كمال عقل
« إِذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلامُ.»
چون خرد كمال گيرد، گفتار نقصان پذيرد.
34- رابطه با خدا
« مَنْ أَصْلَحَ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللّهِ أَصْلَحَ اللّهُ ما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النّاسِ وَ مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْياهُ. وَ مَنْ كانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ واعِظٌ كانَ عَلَيْهِ مِنَ اللّهِ حافِظٌ.»
آن كه ميان خود و خدا را اصلاح كند، خدا ميان او و مردم را اصلاح مىكند و آن كه كار آخرتِ خود را درست كند، خدا كار دنياى او را سامان دهد. و آن كه او را از خود بر خويشتن واعظى است، خدا را بر او حافظى است.
35- افراط و تفريط
« هَلَكَ فِىَّ رَجُلانِ مُحِبٌّ غال وَ مُبْغِضٌ قال.»
دو تن به خاطر من هلاك شدند: دوستى كه اندازه نگاه نداشت و دشمنى كه بغض ـ مرا ـ در دل كاشت.
36- روايت و درايت
« إِعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذا سَمِعْتُمُوهُ عَقْلَ رِعايَة لاعَقْلَ رِوايَة، فَإِنَّ رُواةَ الْعِلْمِ كَثيرٌ، وَ رُعاتُهُ قَليلٌ.»
هر گاه حديثى را شنيديد آن را با دقّت عقلى فهم و رعايت كنيد، نه بشنويد و روايت كنيد! كه راويان علم بسيارند و رعايت كنندگانِ آن اندك در شمار.
37- پاداش تارك گناه
« مَا الُْمجاهِدُ الشَّهيدُ فى سَبيلِ اللّهِ بِأَعْظَمَ أَجْرًا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ، لَكادَ الْعَفيفُ أَنْ يَكُونَ مَلَكًا مِنَ الْمَلائِكَةِ.»
مُزد جهادگرِ كشته در راه خدا بيشتر نيست از مرد پارسا كه ـ معصيت كردن ـ تواند ـ ليكن ـ پارسا ماند و چنان است كه گويى پارسا فرشته اى است از فرشته ها.
38- پايان ناگوار گناه
« أُذْكُرُوا انقِطاعَ اللَّذّاتِ وَ بَقاءَ التَّبِعاتِ.»
به ياد آريد كه لذّتها تمام شدنى است و پايان ناگوار آن بر جاى ماندنى.
39- صفت دنيا
« فى صِفَةِ الدُّنْيا: تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ.»
در صفت دنيا فرموده است:مىفريبد و زيان مىرساند و مىگذرد.


40- دينداران آخر الزّمان
« يَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ لا يَبْقى فيهِ مِنَ الْقُرْآنِ إِلاّ رَسْمُهُ وَ مِنَ الاِْسْلامِ إِلاَّ اسْمُهُ. مَساجِدُهُمْ يَوْمَئِذ عامِرَةٌ مِنَ الْبِناءِ خَرابٌ مِنَ الْهُدى. سُكّانُها وَ عُمّارُها شَرُّ أَهْلِ الاَْرْضِ، مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَأْوِى الْخَطيئَةُ يَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْها فيها.
وَ يَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ إِلَيْها.
يَقُولُ اللّهُ تَعالى « فَبى حَلَفْتُ لاََبْعَثَنَّ عَلى أُولئِكَ فِتْنَةً أَتْرُكَ الْحَليمَ فيها حَيْرانَ» وَ قَدْ فَعَلَ. وَ نَحْنُ نَسْتَقيلُ اللّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ.»
مردم را روزگارى رسد كه در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن، در آن روزگار ساختمان مسجدهاى آنان نو و تازه ساز است و از رستگارى ويران. ساكنان و سازندگان آن مسجدها بدترين مردم زمين اند، فتنه از آنان خيزد و خطا به آنان درآويزد.
آن كه از فتنه به كنار ماند بدان بازش گردانند، و آن كه از آن پس افتد به سويش برانند.
خداى تعالى فرمايد: « به خودم سوگند، بر آنان فتنه اى بگمارم كه بردبار در آن سرگردان مانَد» و چنين كرده است، و ما از خدا مىخواهيم از لغزش غفلت درگذرد.

جمعه 7 شهريور 1393برچسب:, :: 15:28 ::  نويسنده : امین ترکاشوند

مولای متقیان علی علیه السّلام الگوی تمام نمای سیره رفتاری پیامبر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله است. امـام عـلى عـلیـه السـّلام تـلاش مـى كـرد تـا چـونـان رسـول خـدا صـلى الله عـلیـه و آله بـخـورد و بـیـاشـامـد و زنـدگـى كـنـد. 


سفره ای ساده و بی ریا
امام على علیه السّلام تهیدست نبود، از دسترنج خود تولید فراوانى داشت وقتى فقراء و یـتـیـمـان را دعـوت مـى كرد، بر سر سفره انواع غذاهاى رنگارنگ مى گذاشت ، و همگان را دعوت به تناول غذاها مى كرد، امّا خود بر سر همان سفره ، نان خشك مى خورد.


احنف بن قیس مى گوید:
روزى بـه دربار معاویه رفتم ، وقت نهار آن قدر طعام گرم ، سرد، ترش و شیرین پیش من آوردند كه تعجّب كردم .
آنگاه طعام دیگرى آوردند كه آنرا نشناختم .پرسیدم : این چه طعامى است ؟
معاویه جواب داد: ایـن طـعـام از روده هـاى مـرغـابى تهیّه شده ، آن را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ كرده و شكر نِیشكر در آن ریخته اند.
احنف بن قیس مى گوید: در اینجا بى اختیار گریه ام گرفت و گریستم .


معاویه با شگفتى پرسید: علّت گریه ات چیست ؟
گفتم : به یاد على بن ابیطالب علیه السّلام افتادم ، روزى در خانه او بودم ، وقت طعام رسید. فرمود : میهمان من باش .آنگاه سفره اى مُهر و مُوم شده آوردند.
گفتم : در این سفره چیست ؟
فرمود: آرد جو .
گفتم : آیا مى ترسید از آن بردارند یا نمى خواهید كسى از آن بخورد ؟
فـرمـود: نـه ، هـیـچ كدام از اینها نیست ، بلكه مى ترسم حسن و حسین علیهماالسلام بر آن روغن حیوانى یا روغن زیتون بریزند.
گفتم : یا امیرالمۆمنین مگر این كار حرام است ؟
حضرت امیرالمۆمنین علیه السّلام فرمود:
نه ، بلكه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعیف باشند تا فقر باعث طغیان فقرا نگردد. هـر وقـت فـقـر بـه آنـها فشار آورد بگویند: بر ما چه باك ، سفره امیرالمۆمنین نیز مانند ماست .
مـعـاویـه گـفـت : اى احـنـف مـردى را یـاد كـردى كـه فـضـیـلت او قابل انكار نیست.(1)


همچنین ابورافع مى گوید :
روز عـیـدى خـدمت امام على علیه السّلام رسیدم ، دیدم كه سفره اى گره خورده در پیش روى حضرت امیرالمۆمنین علیه السّلام است ، وقتى آن را باز كرد دیدم نان جوین است .
گفتم : چرا گره مى زنى ؟
فرمود : براى اینكه بچه ها دوغى یا روغنى بر آن نیافزایند.
امام على علیه السّلام بیشتر از سبزیجات استفاده مى فرمود و اگر غذاى بهترى مى خواست شیر شتر میل مى كرد. گوشت بسیار كم مى خورد و مى فرمود :
«شكم ها را مدفن حیوانات نكنید». با این همه، از همه قدرتمندتر و قوى تر بود. (2)



ساده زیستى در كمال توانائى
امـام عـلى عـلیـه السـّلام در سـاده زیـسـتـى یـك الگـوى كامل بود، كار مى كرد و زندگى را با كار روزانه اداره مى فرمود، مشك آب درماندگان راه را بر دوش مى كشید. درخت مى كاشت، با دلوِ آب، باغ دیگران را آبیارى مى كرد و مُزد مى گرفت. هـیـزم جـمـع مـى كـرد و در بازگشت به منزل، پُشته هیزم را بر دوش ‍ مى كشید، تا با آن تنور را براى پختن نان آماده كنند. در كار خانه كمك مى كرد. خانه را جاروب مى زد، هر كس به حضرت امیرالمۆمنین على علیه السّلام نزدیك مى گشت، مـى فـهمید كه دور از هرگونه خود بزرگ بینى، چون دیگر اقشار جامعه، بلكه همچون محرومین زندگى مى كند.(3)



اصبغ بن نباته مى گوید:
امام على علیه السّلام خطاب به مردم كوفه فرمود:
من در شهر شما با مختصر توشه و وسائل زندگى وارد شدم، اگر به هنگام خارج شدن از شهر شما بیش از آنچه كه با خود آورده ام ببرم خیانتكار خواهم بود.(4)
در صورتى كه قدرت داشت تا انواع امكانات را براى خود فراهم آورد.


پیراهن وصله دار
امام على علیه السّلام الگوى كامل فرهنگ ساده زیستى بود. از لباس هاى معمولى كه عموم مردم مى پوشیدند استفاده مى كرد. شـخـصـى در كوفه خدمت امام على علیه السّلام رسید، دید كه لباس هاى حضرت امیرالمۆمنین على علیه السّلام كم قیمت و ساده و وصله داراست ،با شگفتى به امام على علیه السّلام نگریست و گفت:
چرا لباس شما وصله دارد؟
امام على علیه السّلام در جواب فرمود:
«یَخشَعُ لَهُ القَلب ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفس وَیَقتَدى بِهِ المُۆ مِنُونَ؛ با این لباس دل خاشع و نفس اماره، خوار مى گردد، و الگوى مۆ منان مى شود».(5)


همچنین نقل شده است که علاء بن زیاد گفت:
یا امیرالمۆمنین از برادرم عاصم بن زیاد به شما شكایت مى كنم.
فرمود: چه شكایتى؟
عـرض كـرد: عـبـائى پـوشیده و كار عبادت و رهبانیّت پیشه كرده و دست از كار دنیا كشیده است .
امام على علیه السّلام فرمود: او را پیش من بیاورید.
چون عاصم آمد، حضرت به او فرمود:
«اى دشـمـنـك جان خویش، شیطان سرگردانت كرده، آیا تو به زن و فرزندانت رحم نمى كـنـى؟ تـو مـى پـنـدارى كـه خـداونـد نـعـمـتـهـاى پـاكـیـزه اش را حـلال كـرده امـّا دوسـت ندارد تو از آنها استفاده كنى ؟ تو در برابر خدا كوچك تر از آنى كه اینگونه با تو رفتار كند».


عاصم گفت: اى امیرمۆ منان، پس چرا تو با این لباس خشن ، و با آن غذاى ناگوار بسر مى برى ؟
حضرت امیرالمۆمنین على علیه السّلام فرمود:
واى بـر تـو، مـن همانند تو نیستم ، خداوند بر پیشوایان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و ندارى ، تنگدست را به هیجان نیاورد، و به طغیان نكشاند.(6)


جایگاه ساده پوشى
امامان عادل هر قدر در ساده پوشى دقّت كنند ارزشمند است، امّا دیگران آزادند و مى توانند بـراى زن و فـرزنـد خـود لباس هاى قیمتى و نرم بخرند، كه دیگر امامان معصوم علیهم السـّلام نـیـز چـون رهـبـرى امـّت را در دسـت نـداشـتند گرچه از انواع لباس ها استفاده مى كردند، امّا در ساده زیستى همواره الگو بودند.
شخصى به امام صادق علیه السّلام اعتراض كرد كه شـمـا كـه از سـاده پـوشـى حضرت امیرالمۆمنین على علیه السّلام فرمودید، خودتان چرا لباس نرم و زیبا دارید؟


امام صادق علیه السّلام فرمود:
لباس هاى امام على علیه السّلام در فرهنگ آن روز بد منظره نبود و انگشت نما نمى شد، اگر الان بود و همان لباس ها را مى پوشید، انگشت نما مى شد، گـرچـه قـائم مـا وقـتـى ظهور مى كند همان لباس امام على علیه السّلام را پوشیده به روش امام على علیه السّلام رفتار مى كند.(7)

یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, :: 15:58 ::  نويسنده : امین ترکاشوند

 اينجا ايران است! + عکس 

[تصویر:  mfoaunsx57orw5yg5p4d.jpg]
.
منطقه رويايي درياسر در جنوب غرب تنكابن در ادامه مسير رودخانه دوهزار واقع است. اين منطقه، طبيعتي به واقع سحرانگيز داشته و مملو از درختان توسكا، افرا و بلوط است.
.
.
.
[تصویر:  9r5b47s784tg4qel6l68.jpg]
.
این هم عقاب سبلان. این عکس کاملا واقعی است. در مسیر صعود قله سبلان از قوطورسویی. خدا رو شکر سنگیه وگرنه از امارات و ... سر در می آورد...
.
.
.
[تصویر:  hrexegzbe6zu2zs33jh.jpg]
.
اینجا مریخ یا زحل نیست!!!. قسمتی از کوه های مکران در جنوب شرق ایران است.
.
.
.
[تصویر:  2j0lhg70ivzhmad5mcv.jpg]
.
مناظری زیبا در قلب تهران پرهیاهو... آرامشی گذرا.. دیدن طبیعت از پنجره اتومبیل های اسیر در بزرگراه مدرس. واقعا که درختکاری اطراف بزرگراه مدرس حرف نداره..
.
.
.
[تصویر:  g8qmpifxp57g13pcvjz2.jpg]
.
عقاب کوه در شهرستان تفت سالهاست مهجور و مظلوم ناظر مسافران عبوری است. زیبایی این عقاب شیرکوه قابل تامل است. استان یزد زیبایی های طبیعی بسیاری در خود نهفته دارد.

یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, :: 15:55 ::  نويسنده : امین ترکاشوند

 دریاچه مارمیشو - ارومیه

[تصویر:  e0cyjoxnafxqsrvctmxk.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
ارتفاعات دالامپر - ارومیه

[تصویر:  0e954d13ct8tfehlvsb.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
دریاچه ارومیه 

[تصویر:  c81l39gfb0tnj2kavj1.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
بر فراز سد شهر چای ارومیه

[تصویر:  adz0f3yx7bbg27fixrcs.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
سیر داغی(به فارسی : كوه مرموز ، كوه اسرار) - ارومیه

[تصویر:  4svnj9gt5yd2mz2q7326.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
پیست اسكی خوشاكو - ارومیه

[تصویر:  9ijk9leh5xjj6vc04b.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
ساحل دریاچه ارومیه

[تصویر:  vk8l4pikhjbbpeef8n.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
مزارع گندم - ارومیه 

[تصویر:  eyqylwczki02obqwiyod.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
تالاب چی چست - ارومیه

[تصویر:  1svtza7lat4whp9974e1.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
ارتفاعات دالامپر - ارومیه

[تصویر:  wtd3v53240fkelsfr8m.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
پارك ائللر باغی - ارومیه
[تصویر:  3zzeuv7vijz6ysvlbfi7.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
ارتفاعات ارومیه

[تصویر:  5b6eacmforr40xpw6mg.jpg]

[تصویر:  i84vxiniesfm0qcpm597.jpg]

[تصویر:  r0kfphfirnrevyfm4c.jpg]


[تصویر:  ytjq2fx1j1fklfqe0ct.jpg]
---------------------------------------------------------------------------------------------
فلامینگوهای مهاجر - دریاچه ارومیه

[تصویر:  auxfanw46uk67t50wvo.jpg]

چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 14:49 ::  نويسنده : امین ترکاشوند

 

 

 

 

 

چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:, :: 14:47 ::  نويسنده : امین ترکاشوند

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان وبلاگ رسمی امین ترکاشوند و آدرس ژومز.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 85
بازدید کل : 1733
تعداد مطالب : 150
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

EditingMySpace.com - خوش آمدید


قالب میهن بلاگ تقویم جلالی

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
خطاطی نستعلیق آنلاین

دریافت کد نستعلیق نویسی آنلاین

كلمه مورد نظرتان را تايپ كنيد:

گوگل ياهو ام اس ان

مركز برترين كدهاي جاواي فارسي






<-PollName->

<-PollItems->

آمار وبلاگ:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 85
بازدید کل : 1733
تعداد مطالب : 150
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1


MP3 لینک دانلود

SWF لینک دانلود

[ Edit Theme By : Mohammad Javad Mirzabeigi ]


<‏‎!-- Begin yasinmedia.com code -->

دریافت کد ‏